رستارستا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

دختر پاییزی ما

رستا از یکسالگی تا امروز

عشق مامانی، شما فردا 14 ماهه میشی، خیلی سعی کردم   از شیطنتات عکس بگیرم ولی دنیای سراسر شور و هیجان شما توی هیچ عکسی خلاصه نمیشه. دخترم این روزا خیلی شیطون شدی،نمیدونم از کجا برات شروع کنم. اول بذار یکم از خصوصیاتت بگم، شما الان : 8 تا دندون خوشکل داری ، آخرین دندونت 24 بهمن در اومد. بعضی کلمه ها رو ادا می کنی مثل ماما، بابا، دد، پا، هاپو، جوجو، تاتا، دا، بده چشم و گوش و دندون و مو و شکم و بینیتو می شناسی وقتی میگم دستاتو پاک کن بهم می زنیشون، با دستمال کاغذی دهنتو تمیز میکنی بعضی وقتا هم فراموش می کنی دستمالو می خوری ، با شنیدن صدای در و تلفن خیلی هیجان زده میشی و اگه بابا خونه نباشه میگی بابا، گردش کردن و رفت...
27 بهمن 1393

رویای دنیای زیبا

رستای عزیزم از لحظه ای که آمدی، وقتی حواست متوجه نور و صدا و تصویر شد وقتی فهمیدی غیر از دنیای کوچک اطرافت، دنیای بزرگتری هم وجود دارد، دنیای بزرگی که هیچ تصوری از آن نداشتی، این وظیفه بر عهده ما بود که دنیای جدید را برای شما زیبا و دوست داشتنی نشان دهیم و چه وظیفه دشواری. ما فقط می توانستیم بخشی از دنیا را که دست خودمان بود برایت زیبا نشان دهیم. قبل از آنکه گریه کنی آرامت کنیم، قبل از آنکه گرسنه شوی سیرت کنیم، مواظب اطراف باشیم تا صدایی آزارات ندهد، با سرفه ات سرفه کنیم و با عطسه ات عطسه، وقتی سکسکه می کردی طوری لبخند بزنیم تا گمان کنی خنده دار ترین کار دنیا را انجام میدهی، اما دنیای ما وسیع تر از دستهای ماست. متاسفم، دنیای ما درد وا...
20 بهمن 1393

دخترک یکساله من

گل من تولد تو تولد من است، من در تمام طول سال بیدار مانده ام که مبادا روز تولد تو تمام شود، و من در خواب بمانم و نتوانم به تو بگویم تولدمان مبارک!!!                                                               عشق من، توی پست قبلی برات نوشتم که به چه دلایلی نتونستیم برات اونطوری که میخواستم تولد بگیریم با اینحال یه مهمونی کوچیک ...
5 بهمن 1393
1